بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بر مقاله ":وصیت نامه ای نامه امام اعظم رحمت الله علیه- بخش سوم-تازمان هارون الرشید علیه العنت هرکس باورنداشت که قران قدیم است میکشتندواززمان مامون علیه العنت هرکس که باورنداشت که قران حادثاست میکشتند- علما قران مجید را ازمقوله تنزیل میداند یعنی ترکیب ذات الهی که قدیم است وفعل الهی که حادث است وفعل مخلوقکه باهم ترکیب میشوند ویکمعجونیرا درست میکنند واز طرف خداوند به سمت انسان صادر میشود وبرعکس همین سه مولفه در انسان ترکیب میشود به سمت خداوند منان صاعد میشود انرا مقوله دعا نامیدهاندخلق صوت مانند خلق تمام مخلوقات برای شخص خداوند سودی ندارد ائمه اطهار علیهم السلام متخصصین الهی هستند لذا علاوه بر پیامبر اکرم علیه السلامواله والسلم انان مانند شخص پیامبر اکرمصلواته الله علیه واله والسلم به علوم کامل نه تنها جن وانسان بلکه کل موجودات اگاه هستند لذا شیعیان به نزد ایشان میرفتند یا به صورت فردی بوده است ویا جمعی بوداست وازامام علیه السلام واله والسلم سئوالات خودشان را میکردندوگاهی امام علیه السلام علاوه بر پاسخ دادن به سئوالات ایشان علومی دیگر راهم یاد میدادند که اینها احادیث سیستمی وچهار چوبی استکه بعدا بتوانند چهار چوب اجتهادی را بوجود اورنندوعلاوه براین تدریس هم داشتند بخصوص دوامام صادقین علیهم السلام انهم بهدوصورت یکبصورت عام که بیشتر مسائل مطرح میش وبازامام علیه السلام مطالب اضافی رابیان میکردند- چون راها برای بعضی ها طولانی بود اجتهاد کنند وسپس به نزد امامبیایند چنانچه اجتهاد درست بود که هیچ ولی اگر تفاوت زیادی داشت به اصطلاح علما خارج از چهار چوب تغیر میدادندویا گرمالی بود مصالحه میکردندویکسری شاگردان خاص داشتند که انگشت شماربودند- که اینان چنانچه به ظرفیت بالا میرسیدند مطالب سطح بسیار بالا به انها تعلیم داده میشد وانان امام علیه السلام وادار به مناظره علمی میکردند که همضعف ها مشخص شود وهم چهار چوب اجتهاد را یادبگیرنن که غلبا مسائل پیچیده بوده است واز طریق انان همه مناظره ودرک چهار چوب اجتهادرا به دیگران یادبدهند-ولی درفقه تسنن این راه نرفتند چون کسی رانداشتند درنتجه از اولعلم فقه با مشکل روبروهستند ودربیشتر زمینها نه ایه قران دارند ونه حدیث درنتجه به رای روی اوردندودرحقیق رای یکقرارداد است هیچگونه مبنای علمی ندارد درنتجه گروهای حل وعقد بوجود امد بعضی ها افراد زیادی رازیر پوشش قرار میداد وبعض ها افراد کم را دارا بود مشهور است درزمان شیخ طایفه شخصی سنی به دوست شیعه اش گفت که علما ما دیشب پنچاه فتوا جدید دادند که خوداش یک کورد بوده است ودوست شیعه گفت حدیث ضعیف ائمه طاهرین بر انها برتری دارد واین یک شعارشد وبعدا اهل تسنن فرق فرقه شدند وتانجا که علمای خودرا برتر از دیگران میدانستند وحتی به تکفیر وکشتن رسیدند تا انجا جکومت عباسی مجبور شد که اجتهاد را متوقف کند ودین سنی راچهار تا قرار دهد ودر بین شیعه مداوم به سمت وحدت روفتند ودر همه زمینه اجتهاد میکردند گرچه بر ادران سنی شیعه نشدند ولی از فتواهای شیعه بسیاراستفاده کردند وسرانجام درمسائل سیاسی دنبالرو شیعه شدند بخصوص درعراق وایران این جریان تانزدیکی قرونمعاصر ادامه داشت بعد ازنکه غرب پیشرفتهای زیادی کردومسلمانان به انها محتاج شدند وتاثیرات مثبت انها را دیدند وچون قوانینی در این زمینهنداشتند وفرهنگ غرب مانند ابشار درکشورهای بسیارپیشرفته اسلامی مانند مصر که سخت به اینقوانین نیاز داشت وارد شد واین قوانین عوارض جانبهای هم داشت که درباره ان غفلت کردن ویکخوشبینی عجیبی به غرب داشتند وغرب کمکم تور استعمار پهن کرد درکشورمصر بسیار شدید بود ود عربستان ضعیف بود-ادامه دارد